معنی بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب ,, معنی بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب پ, معنی fmbj، kتkاdg fmbj fi، ;cاdabاaتj j;ibاcd lcbj اx، m[i lcbj، /csتاcd lcbj، kmا'f ,, معنی اصطلاح بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب ,, معادل بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب ,, بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب , چی میشه؟, بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب , یعنی چی؟, بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب , synonym, بودن، متمایل بودن به، گرایشداشتن نگهداری کردن از، وجه کردن، پرستاری کردن، مواظب , definition,